
امشب به قـصه دل من گوش می كنی
فردا مرا چو قصه فـراموش می كنی
اين در هميشه در صدف روزگار نيست
ميگويمت ولی تو كجا گوش می كنی
دستم نميرسد كه در آغـوش گيرمت
ای ماه با كه دست در آغـوش مي كنی
در ساغر تو چيست كه با جرعه نخست
هشيار و مست را همه مدهوش مي كنی
گر گوش می كنی سخنـی خوش بگويمت
بهتر زگوهـری كه تو در گوش مي كنی
جام جهـان زخون دل عاشـقان پر است
حـرمت نگاهـدار اگرش نوش می كنی
فردا مرا چو قصه فـراموش می كنی
اين در هميشه در صدف روزگار نيست
ميگويمت ولی تو كجا گوش می كنی
دستم نميرسد كه در آغـوش گيرمت
ای ماه با كه دست در آغـوش مي كنی
در ساغر تو چيست كه با جرعه نخست
هشيار و مست را همه مدهوش مي كنی
گر گوش می كنی سخنـی خوش بگويمت
بهتر زگوهـری كه تو در گوش مي كنی
جام جهـان زخون دل عاشـقان پر است
حـرمت نگاهـدار اگرش نوش می كنی
شعر از : هوشنگ ابتهاج (سايه)
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در 13 آبان 1389برچسب:, ساعت
16:0 توسط علی نيکنام| نظر بدهيد |
Design By : Night Melody |